ما اهل کوفه هستیم؟!
وقتی بیانیه لوزان (همچنین در خصوص توافق وین) در اوایل سال جاری به نتیجه رسید، نظرات به سه دسته تقسیم شد:
1. 1. گروهی که خوشحال بودند، و سریع شروع کردن به پیام تبریک دادن.
2. 2. گروهی منتظر بودند که ببینند رهبری عزیز چه نظری دارند.
3. 3. گروهی نیز با توجه به ارائه دو نسخه از توافق نامه ابتدایی که یکی به زبان فارسی توسط جناب آقای ظریف و دیگری به زبان انگلیسی توسط خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت شد، این توافق را یک توافق یک طرفه به نفع 1+5 تحلیل کردند.

روی سخن و این نوشتار بیشتر به دو گروه نخست است، گروه اول که هنوز نتیجه خاصی از این مذاکرات گرفته نشده، و از هول حلیم توی دیگ تبریک گفتن افتاده بودند؛ متاسفانه خواص اثرگذار هم در میان این تبریک گویان بودند.
سال ها قبل وقتی برای اولین بار این شعارِ معروفِ « ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» را از تلویزیون شنیدم، به پدرم گفتم: بابا معنی شعار چیه؟ این می خواهد چه بگوید، در جواب گفتند: این شعار می خواهد بگوید ما مانند کوفیان نیستیم که امام خود(امیرالمومنین علی«علیه اسلام») را همراهی نکرده و امام را تنها گذاشتند. در همان دوران کودکی از کوفی بودن و مانند آن ها بودند بیزار بودم، آنها که امام خویش را می دیدند ولی از فرمایشاتش حمایت نمی کردند؛ تا آنجا که علی(علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به آنها(کوفیان)می فرماید: (مُنِیتُ بِمَنْ لَا یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُ لَا أَبَا لَکُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ أَ مَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لَا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُم... ؛ گرفتار کسانى شدهام که چون امر مىکنم فرمان نمىبرند، و چون آنها را فرا مىخوانم اجابت نمىکنند. اى مردم بىاصل و ریشه، در یارى پروردگارتان براى چه در انتظارید؟ آیا دینى ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتى که شما را به خشم وا دارد؟...) (نهج البلاغه، خطبه 39)
وقتی بیانیه لوزان در اوایل سال جاری به نتیجه رسید، نظرات به سه دسته تقسیم شد:
1. گروهی که خوشحال بودند، و سریع شروع کردن به پیام تبریک دادن.
2. گروهی منتظر بودند که ببینند رهبری عزیز چه نظری دارند.
3. گروهی نیز با توجه به ارائه دو نسخه از توافق نامه ابتدایی که یکی به زبان فارسی توسط جناب آقای ظریف و دیگری به زبان انگلیسی توسط خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت شد، این توافق را یک توافق یک طرفه به نفع 1+5 تحلیل کردند.
روی سخن و این نوشتار بیشتر به دو گروه نخست است، گروه اول که هنوز نتیجه خاصی از این مذاکرات گرفته نشده، و از هول حلیم توی دیگ تبریک گفتن افتاده بودند؛ متاسفانه خواص اثرگذار هم در میان این تبریک گویان بودند.
و گروه دوم نیز که خود را پیرو رهبری معرفی می کردند، می گفتند: ما منتظریم نظر آقا را بدانیم! گویی که آقا در این یک سال و اندی نظری نداده اند.
اینها گذشت تا در روز 20
فروردین حضرت آقا در دیدار مداحان فرمودند: ( ما هنوز هیچ چیز در اختیار
نداریم، هیچ الزامی بهوجود نیامده است. اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک
میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام
گرفته است نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای
توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا به آخر
برسد و به یک توافق منتهی بشود؛)
این کلام در پاسخ به گروه اول بود که هنوز نتیجه نگرفته مشغول پایکوبی و خوشحالی شدند و نامه و پیام های تبریک می دادند! اینجا بود که حضرت آقا خیلی روشن و شفاف انتقاد کردند از بعضی خواصی که باز در امتحانی دیگر دچار چالش شده و نتوانستند سربلند بیرون بیایند.
اما تعجب انسان از گروه دوم بیشتر می باشد، چون اینان خود را مطیع رهبر معرفی می کنند، ولی این اطاعت را خلاصه در این کرده که همیشه آقا(رهبریِ عزیز) سخن بگویند، و نمی توانند از بیانات ایشان مبنا و سیر تفکر ایشان را دریابند تا در لحظه لازم عمل کنند.
اینان کسانی اند که قبل از بیانات حضرت آقا در دیدار مداحان می گفتند، ببینیم آقا چه می گوید! و پس از بیانات ایشان در آن روز نیز می گفتند، الحمدلله آقا کار را تمام کرد!
نویسنده این سطور با این گروه بحث ها داشته و دارد، تا آنجا که در شب پخش شدن بیانات حضرت آقا از رسانه ملی با عده ای از اینان برخورد داشته و با آنان به بحث نشسته و با یک جمله کوتاه، ولی متاسفانه فرافکن آلود می گفتند: الحمدلله آقا خودش کار را تمام کرد! سوال نگارنده این است، پس وظیفه و تکلیف ما به عنوان مدافعان حریم ولایت چیست؟ آیا ولایتمدار بودن یعنی منتظر بودن تا امام در هر قضیه ای نظر بدهد؟! و یا اینکه بر اساس نظرات قبلی ایشان برای قضایای جدید نظر گرفتن؟
به نظر نویسنده اینکه در هر قضیه ای و حادثه جدیدی منتظر نظر ولی بودن، عامل در معرض خطر قرار گرفت ولیّ خواهد بود. زیرا بدلیل جایگاه رهبری که ولیّ دارد و می بایست از همه توان ها استفاده کند و بعضی حرف ها را نیز نمی تواند بزند، و یا اگر هم بزند عده ای هستند که آن را بر نمی تابند و زیر بار نمی روند، و لذا اینجا نقش روشنگری کسانی مانند جناب عمار در صفین مشخص می شود، چرا که همه جایگاه والای این صحابی گرانقدر را می دانستند ولی متاسفانه به خاطر جنگ روانی معاویه حرف برادر پیامبر(وجود نازنین مولا علی) را نمی پذیرفتند.
پس چنین به نظر می رسد که همیشه نباید منتظر بود تا در هر حادثه بزرگ و کوچکی ولیّ نظر دهد، بلکه پیروان صدیق می بایست با حضور جدی و البته با توجه به منظومه فکری ولیّ به تبیین دیدگاه جبهه حق ( آنچه مورد نظر رهبری است) به پردازند. و عمار گونه در حمایت و ملازمت با ولیّ تلاش کنند.
اما در خصوص گروه سوم که منتقدان توافق هسته ای بوده اند، و نه مخالفان! می بایست این نکته را گوش زد کرد که این گروه نیز می بایست با نقد دلسوزانه و تکلیف مدارانه در صحنه حضور داشته و برای دفاع از حقوق ملّت مشورت ها و نقد ها خود را با گروه مذاکره کننده مطرح کنند.
و به این نکته مهم که دستور رهبری معظم انقلاب است توجه کنند که از دو دستگی مردم جلوگیری نمایند، چرا که این حرف را از زبان جان کری شنیدیم که بین ملت ایران در مورد توافق هسته ای دودستگی وجود دارد!
در آخر باید گفت هر امتی که از ولیّ اش با همه توان حمایت کرد پیروز و سربلند است.